لبخند بزن!!!

همیشه آخر هر چیز خوب میشود،اگه نشد بدون هنوز آخر اون نرسیده! (چارلی چاپلین)

 

مردی از این که زنش به گربه خانه بیشتر از او

 

توجه می کرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد

 

و چند تا خیابان آن طرف تر ول کر. ولی تا به خانه رسید،

 

دید گربه زود تر از اون برگشته خونه،

 

این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود.

 

بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند،

 

از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت

 

و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد

 

.آن شب مرد به خانه بر نگشت...

 

آخر شب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه کره خر خونه هست؟!!!

 

زنش گفت: آره!!!!

 

مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!!

 

[ پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:گربه,داستان,طنز,داستانک,

] [ 17:35 ] [ شهرزاد ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه